سفر در وطن

سفرِ درونی، سفر از صفات مذموم به ستوده

سفر در وطن

سفرِ درونی، سفر از صفات مذموم به ستوده

چهار

شنبه, ۵ اسفند ۱۴۰۲، ۱۰:۴۱ ق.ظ

اومدم شهر زادگاه

از روز پنج شنبه 

و اینجا یه آرامشی داره که دلم نمیخواد هیچ وقت دیگه ای برگردم تهران...

دلم میخواد همینجا تو خونه خودمون بمونم هیچکسی رو نبینم با هیچ کسی حرف نزنم فقط همینجا بمونم ، بعدش دلم میخواد اون شنل نامرئی کننده هری پاتر رو تنم کنم برم تو شهر قدم بزنم و بشینم سر هر خیابون و کوچه و گذرگاهی که باهاش خاطره دارم و زار زار گریه کنم، برم کتابفروشی آ تو کوچه اون پاساژ قشنگه و بعد از اینکه حسابی بین قفسه هاش قدم زدم بشینم حساااابی به یاد مستر کاف گریه کنم‌

دلم‌ میخواد اینقدر اینجا بمونم که بمیرم

دیروز رفته بودم بیرون و به میدون اصلی شهر که رسیدم بغضم ترکید و زدم زیر گریه و گفتم‌ این چه گهی بود من خوردم که رفتم تهران ؟ چرا پامو کردم تو یه کفش و داد زدم از خدا خواستم گفتم فقطططط تهران ؟ چرا تهرانو با اصرار ازش خواستم ؟ کاش زده بود تو دهنمو و تهرانو بهم نمیداد ... چرا دیگه راه برگشت ندارم؟ چرا به اون خواستگارِ مصرِ چندماه پیش که از شهر زادگاه بود با غرور و خودخواهی گفتم ببین من دیگه برنمیگردم شهر زادگاه ها ، اگه میتونید شما بیایید تهران و به عبارتی در نطفه خفه ش کردم ؟‌

من میخوام برگردم اینجا ، درست همین شهر با همه کمبودهاش، همه محدودیتهاش، همه محرومیت هاش ،من از تهران و آدماش و شلوغیش خسته ام ...

 

حالا من با این روحیه رو تصور کنید ، خانواده و اطرافیان‌ چند وقت یه بار میگن تو چرا مهاجرت نمیکنی؟ رشته تو رو همه دنیا میخواد :/ ولم کتید بابا 

 

 

 

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲/۱۲/۰۵
نفس

نظرات  (۵)

خب چرا راه برگشتی وجود نداره؟

پاسخ:
چون اینجا ب اندازه تهران کار نیس
چون خونه زندگیمونو جمع کردیم آوردیم تهران
چون خانواده م به دهن مردم‌نگا میکنن و میگن زشته دوباره برگردیم :/
صد تا از این‌"چون" های تقریبا غیرقابل پذیرش...

ولی درباره ی مورد سوم!

اصلا هم زشت نیست

ما شهرستان خودمون خیلی کوچیکه خیلیا هم رفتن کلانشهر زندگی کردن و بعدش برگشتن همونجا

ولی در کل میفهمم چی میگی :)

 

پاسخ:
اره منم معتقدم زشت نیست
ولی خانواده منو هیچکی غیر خودشون نمیتونه راضیشون کنه
از طرفی کلا منو قبول ندارن 
از هیچ نظر :)

اینه که بده :)

پاسخ:
بله متاسفانه...

نفس اونجا می تونی کلی غذای شیرین بخوری 😁😁😍🤩

پاسخ:
😄😄😄😉🖐دقیقا
من اصن چون از غذای شیرین دور افتادم حالم بده :)
۰۳ ارديبهشت ۰۳ ، ۰۶:۲۴ حاج‌خانوم ⠀

سلام

منم از تهران متنفرم، بدم میاد... حتی دلم نمی‌خواد یک لحظه توش باشم...

اما سال‌هاست گییییییییییییییییییییییییییر کردم تو باتلاق تهران.

انگار سرنوشتم همینه که همین جا باشم و بگم رضا برضاک

 

پست دو جای نظر گذاشتن نداشت. چقدر حرف دل من بود پست دو... یعنی نعل به نعل

فقط با ده سال تجربه بیشتر!

ول کن! بذار خدای متعال کار خودشو بکنه. ما هم باید کار خودمون رو بکنیم.

پاسخ:
نمیدونم این خاک تهران چی داره که هرکی میاد، دامنگیر میشه ...

من که میدونم خدای متعال کار خودشو میکنه ، مطمئن هم هستم که برای همه بهترینها رو پیش میاره ... فقط میگم اگه قرار نیست بشه لااقل صبرش رو به من بده ... 💔

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">