سفر در وطن

سفرِ درونی، سفر از صفات مذموم به ستوده

سفر در وطن

سفرِ درونی، سفر از صفات مذموم به ستوده

هشتاد و دو

سه شنبه, ۲۹ آبان ۱۴۰۳، ۰۲:۱۰ ق.ظ

دلم میخواد برم بشینم وسط میدون انقلاب 

واسه همه روزهای قشنگ عمرم که تو این تهران لجن تلف شد زاااااار بزنم 

بعد برگردم خونه وسایلمو جمع کنم و واسه همیشه برگردم شهر زادگاه

با همه محدودیت هاش

با همه کم و کاستی هاش

با همه چیزایی که نداره و نخواهد داشت 

کاش میشد ... ای کاش میشد 

 

 

 

الان که فکر میکنم تنها عایدم از تهران ، شرکت تو مناسبتهای سیاسی و دو مرتبه نماز خوندن پشت سر حضرت آقا بوده ، اها آشنایی با دفتر بسیج بیمارستان طرح و رفتن سفر کربلا هم بوده ، ولی غیر این ابعاد معنوی ، تهران و آدماش تا تونست اول با روح روانم بازی کرد ، بعدم جسممو فرسوده کرد ... دلم میخواد فرااااااار کنم ازش با تمام توانم...

موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۳/۰۸/۲۹
نفس

نظرات  (۱)

من اوایل که برای کلاس یه روز تو هفته میرفتم تهران، قشنگ تا دو روز بعدش افسرده بودم. بعدتر که دانشگاه قبول شدم و بیشتر رفتم اما دیگه به حال و هوای تلخ و کثیفش عادت کردم...

پاسخ:
تهرانِ دوست نداشتنی ...
آدمیزاد اول بنده ی خداست بعد بنده ی عادت ... هرکی میاد تهران اول ازش بدش میاد و بعدم به تمام بدی هاش عادت میکنه
بعدم بابت شرایط کاری که احتمالا اینجا پیدا میکنن ، برنمیگردن شهر خودشون ولی این غصه ی دوری از زادگاه تا ابد گوشه قلبشون میمونه...💔

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">