سفر در وطن

سفرِ درونی، سفر از صفات مذموم به ستوده

سفر در وطن

سفرِ درونی، سفر از صفات مذموم به ستوده

پنجاه و دو

پنجشنبه, ۲۱ تیر ۱۴۰۳، ۱۰:۰۸ ق.ظ

رفتم گزینش 

لباسام همون سرتا پا مشکی همیشگی با چادر جده ی مشهدیم

هی به خودم گفتم یادت باشه قبل اینکه نوبتت بشه بری تو انگشترتو از دست دربیاری _ انگشترِ نقره یِ با نگین عقیقِ منقوش به نقش یازهرا_ 

آخر سر یادم رفت ...

بعد از اینکه آقایان به اندازه کافی سوال کردند آخرین سوال این بود چرا رو انگشترت "یا زهرا" ست ؟ 😵😵😵😑😑😑 

انگشترمو یه جوری نگاه کردم که انگار بار اوله میبینمش! تو دستم چرخوندمش و گفتم این یادگار ایام فاطمیه ست که افتخار داشتم برم مشهد 

بعد پرسید یعنی اگه مثلا اربعین رفته بودی روش حک میکردی یا حسین ؟ گفتم ممکنه 

یه جور عجیبی نگام کرد و گفت حالا مثلا اگه دهه کرامت رفته بودی حک میکردی یا رضا؟ 

چیزی نگفتم ، لبخند زدم فقط ، حرفی نداشتم بزنم ، دلیل اصلی رو نگفته بودم که دفاعی داشته باشم ازش بکنم ، دلیل اصلیش قابل گفتن واسه گزینش نبود ...

من تو اوج گناه بودم 

محرم تاسوعای سال ۱۴۰۱ دعوت شدم روضه ی امام حسین 

نمیدونم چی شد ، کشیده شدم تو اشپزخونه ، واقعا دست خودم نبود ها ، تو پذیرایی جا نبود من رفتم تو آشپزخونه که بشینم فقط ، نشستم همونجا ، 

بعد دیدم زشته بیکار نشستم ، کمکِ صاحبِ مجلس چایی ریختم واسه عزادارها ، پذیرایی کردم ازشون و بعدم ایستادم به استکان شستن ... 

و حسین (ع) شد واسم کشتی نجات ... سالِ بعدش یعنی شهریور ۱۴۰۲ دعوت شدم اربعین کربلا و شدم یک نجات یافته ی واقعی ، وقتی جهت ایام فاطمیه _ آذر۱۴۰۲_ توفیق حضور تو مشهدالرضا رو پیدا کردم خواستم یه یادگاری واسه خودم از اون سفرِ دل انگیز داشته باشم ، چی بهتر از انگشتر عقیق ؟ خواستم رو انگشترم حک کنم یا حسین ... بعد فکر کردم پسر به فرمان مادره ... اینطور شد که "یا زهرا" نشست به عقیق انگشترم ...

 

 

 

(شاید سوال باشه که حک که از دور پیدا نیست ، باید بگم من‌ از هر بند انگشتم ۵ تا هنر میباره، داخل مسیری که حک شده و مشخصا فرو رفته ست ، سایه ی چشم نقره ای رنگ زدم و رو کل عقیقش برق ناخن زدم که فیکس بشه و سایهه پاک نشه، هر چند وقت یه بارم یه لایه دیگه برق ناخن میزنم که فیکس بمونه ✌😅😇 و این باعث میشه نقشش پیدا بشه )

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳/۰۴/۲۱
نفس

نظرات  (۳)

۲۱ تیر ۰۳ ، ۱۴:۱۶ معتاد چایخونه ی حرم

وای نفس 

منم دقیقا از ۱۴۰۱ دیگه همه چیز برام جدی شروع شد🥲♥

 

فقط منم که از)مدل سوال پرسیدن گزینش بدم میاد؟! 

 

چه روش باحالی واسه موندن نقش انگشتر😍

پاسخ:
کاش منم از ۴۰۱ یه کم بیشتر حواسمو جمع کرده بودم و بیشتر به تلنگر اون شب توجه کرده بودم ... شاید الان همه چیز یه جور دیگه ای بود ... ولی من کلا تاخیر دارم ، تو همه چی ، دیر دوزاریم می افته ... کار از کار میگذره ...

والا مشکل خاصی باهاش نداشتم فقط واسم عجیب بود که تا این حد دقیق شدن که رو انگشتر عقیق چی نوشته شده و چرا 😑 

اره خیلی خوبه ، اگه انگشتر حک شده داری امتحان کن ، با رنگ سایه مخالف عقیقش امتحان کن احتمالا بپسندی 😉 
۲۲ تیر ۰۳ ، ۰۱:۴۰ معتاد چایخونه ی حرم

نه اینطوری نگو دختر... هیچ چیزی تصادفی نیست که تو بخوای بگی دیرتر یا زودتر... 

تو کار خدا دیر یا زود نداره. 

مهم اینه که پیداش کردی این عشق ناب رو و از دستش هم نمیدی چون خودش تو رو صدا کرده :) 

پاسخ:
🥺🥺🥺❤❤❤💔💔💔 
مرسی از حرفهای قشنگت عزیزم
۲۲ تیر ۰۳ ، ۱۱:۱۵ هیپنو تیک

ااااا.....

چقدر خفن ......

 

واقعا ایدت عالی بود...

سایه چشم نقره ای :))))

 

 

بابای من حکاکه 

می دونی چیکار می کنن ؟

یه چیزی هست شبیه مسواک 

ولی اون نخ هاش نخ فلز برنجه ....

می کشن روی حک ...

فلز برنج با سنگ ساییده میشه 

می ره توی نوشته های حک

و بدین ترتیب درخشان و ماندگار میشه :] .... ❤❣💕

پاسخ:
قربانت 

آقا خیلی خوبه اینی ک گفتی
میشه بدم انگشترمو درخشان دائمی کنی ؟ 🥺 
ببین اون لحظه که پسره بعد از حک کردن بهم دادش ، رو یا زهراش یه گرد طلایی بود ، بعد ذوقشو کردم و دست کشیدم روش پاک شد ...🙄 دیگه برگشتم خونه همین ایده سایه چشم و برق ناخن به ذهنم رسید .‌‌..

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">